سردار پشت تریبون

مروری بر جملات قصار حاج  قاسم سلیمانی

به انتخاب غلامرضا غضنفری/مجله خانه خوبان شماره 127

   

 

بعضی­ها در ولایی بودن نمره 10 می­گیرند و بعضی­ها هم نمره 7 می­گیرند. اگر کسی که در ولایی بودن نمره 10 دارد را طرد کنیم، نمره او به زیر 7 می­رود و مردود می­شود. کسی را که در ولایی بودن نمره 7 دارد، باید تحویل بگیریم و دستش را بگیریم که نمره او به 10 برسد و قبول بشود.

*

فتنه مثل تاریکی است؛ اگر با حکمت و دقت عمل نشود، خودزنی می­شود یا خودی­زنی.

*

حیات دینی، سیاسی و اجتماعی عالم اسلام، منوط به مسجد است. تربیت مدافع فرهنگی، ایثارگر و فداکار در دولت­ها و ساختارهای دولتی محقق نمی­شود بلکه در مسجد محقق می­شود.

*

اگر می­خواهیم در ساختار نظام مقدس جمهوری اسلامی اثرگذار شویم، باید از خودمان عبور کنیم؛ اگر عبور کردیم، مانند شهدا می­شویم.

*

اگر از من تعریف کردند و گفتند «مالک اشتر» و من باورم شد، سقوط می­کنم اما اگر در درون خودم ذلیل شدم، خداوند مرا بزرگ می­گرداند.

*

این انقلاب این­قدر تلاطم و سختی دارد که یک روزی شهدا آرزو می­کنند زنده شودند و برای دفاع از این انقلاب، دوباره شهید شوند.

*

من با تجربه می­گویم به آن اندازه میزان فرصتی که در بحران­ها وجود دارد، در خود فرصت­ها نیست اما شرطش این است که نترسید و نترسانید.

*

من دیدم روزی کسی با تز انقلابی، در همین سپاه تهران، به صورت همت سیلی زد. امروز همان آدم مزدور آمریکا، در آمریکا بر علیه ایران جاسوسی می­کند. اگر بنیان اعتقادی کسی ضعیف بود، به این­جا می­رسد.

*

هر جامعه­ای که از انسان­های فداکار تخلیه شد، آن جامعه شکست می­خورد و هر موقع، دو عنصر رهبریِ پاک و منزه و انسان­های فداکار کنار هم باشند، آن جامعه، شکست­ناپذیر خواهد بود.

*

اگر هزاران سال بگذرد، هیچ­کس نمی­تواند انکار کند که پر افتخارترین، مطهرترین صحنة قابل افتخار که می­توان آن را معرف شیعه و اسلام نامید، دفاع مقدس است و این عجیب است که یک جنگ، معرف یک مذهب شود.

*

باید از امام امروز جامعه ما، مقام معظم رهبری یاد بگیریم که چگونه به جنگ نگاه می­کند. بیشترین      کتا­ب­هایی که ایشان می­خوانند و از آن­ها تقدیر می­کنند، مربوط به آثار دفاع مقدس است. چرا؟ چون اثر تربیتی آن، فوق­العاده بالاست.

*

توصیه من به شما جوانان این است که ضمن این­که شهیدشناسی و معرفت­شناسی را انجام می­دهید، کاری کنید که شهدا نصب­العین و جزئی از وجودتان شوند. همان­گونه که در زندگی، با بعضی از دوستان خود رفیق و ندار هستید، از بین شهدا نیز یکی را انتخاب کنید و با او رفیق و به­اصطلاح ندار شوید.

*

درست است که مناطق جنگی و جبهه­های جنگ تحمیلی برای ما ارزشمند است اما خالقان این جبهه­ها در کنار ما و در گلزار شهدا قرار دارند. باید راهیان نور را به سمت نور که وجود ملموسی دارند، هدایت کرد.

*

تا وقتی کسی شهید نباشد، شهید نمی­شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز کسی را دیدید که بوی شهید از کلام، رفتار و اخلاق او استشمام شد، بدانید او شهید خواهد شد.

*

 بعضی از غم­ها و غصه­ها برای انسان، در واقع سرمایه هستند؛ سرمایة بزرگی هم هستند. اگر روزی این غم­ها و غصه­ها در ما کم­رنگ شد، آن روز باید به خودمان شک کنیم. و آن، غم شهیدان­مان هست.

*

تفاوت دوران جبهه با زمان حاضر، این است که آن زمان، دنیا پشت سر دین حرکت می­کرد و امروز دنیا از دین سبقت گرفته است.

*

این­که یک مادر شهید در شهر ما و در خیابان و کوچه ماست، سبب دفع بلا و مایه رحمت و برکت است و این امر، کمتر مورد توجه قرار می­گیرد.

*

بعضی وقت­ها انسان به دوستی می­رسد، التماس می­کند که دعا کنید شهید بشوم. عموما ما تعارف می‌کنیم و می­گوییم: نه، خدا شما را حفظ کند، شما ضروری هستید. دعا برای شهادت، دعای عظیم است که نباید ما نسبت به یکدیگر، از آن غافل شویم.

*

من معتقدم هر ایرانی باید در خانة خود، عکس یک شهید داشته باشد و حس تعلق به شهید نباید در یک محدوده مشخص به­ نام خانواده شهید باقی بماند. اگر در اداره­ای دولتی یا خصوصی عکسی از شهید نباشد، این بی­معرفتی است.

*

جان من به­عنوان سربازی کوچک، چه ارزشی دارد که دشمن، تهدید به ترور می­کند. با این تهدیدات، رعب بر ما حاکم نمی­شود. این تهدید نیست، کمک به شوقی است برای فرزندی که از مادر دور افتاده است.

*

ما در عالم اسلامی، سه نوع مسجد داریم. در کشور ما نیز هر سه نوع وجود دارد؛ مسجدی است که       آگاه­سازی و تربیت می­کند؛ یک مسجد دیگر، ایجاد روح بی­توجهی و بی­انگیزگی در جامعه است. سومین نوع مسجد، همچون ماشین است و ائمه تکفیری بر آن سوارند.

*

این­که مدام در جامعه بگوییم: او بی­حجاب و این باحجاب است یا این اصلاح­طلب و آن اصولگراست، پس چه کسی می­ماند؟ چه کسی را می­خواهید حفظ کنید؟ این­طور که نمی­شود انقلاب و جمهوری اسلامی را حفظ کنیم. این که اثرگذاری بر جامعه نمی­شود.

*

من خیلی وقت­ها حسرت می­خورم که چرا باید جمع­های ما منحصر به خود ماها باشد. حسرت می­خورم از این که کسانی یا خجالت می­کشند یا به دلیل ظواهر متفاوتشان با ما یا هر چیز دیگری، از این جمع­ها فاصله می­گیرند.