مروری بر تاریخ غصب قبله اول مسلمین
هشدار به زندگان! دست درازي بنيصهيون به بيتالمقدس!
سينا محقق:حوالي سال 1295 ميلادي بود. بيش از نه جنگ صليبي توسط مسيحيان و يهوديان دنياگرا عليه مسلمانان سامان داده شده بود. صليبيون نتوانسته بودند به اهداف اصلي خود برسند. آنها تصميم داشتند که با حمله از طريق زمين و دريا مسلمين را تضعيف کنند و جلوي گسترش روزافزون اسلام را بگيرند. شام و مديترانه راه هاي اصلي حملات صليبيون عليه جهان اسلام بود. هدف اصلي، فتح فلسطين و تضعيف هر چه بيشتر مسلمين بود تا بدين وسيله راه تخريب کعبه و قلب جهان اسلام و تصرف آن باز شود. آنها به خيال حکومت جهاني و پول و سرزمين بيشتر بودند و دین مسیح و یهود، ملعبه دنياخواهی آنان بود.(1)
اما بهانه آنها حکومت آخرالزماني مسيح(ماشييح) بود. بهانه ثروتمندان مسيحي صليبي، مقدمه سازي براي ظهور مسيح بن مريم(ع) بود. يهوديان سرمايه دار نيز، با ادعاي مقدمه سازي براي ظهور مسيح بن داوود، پادشاه آخرين دورانِ يهود، براي حکومت جهاني داوودي بودند. آنها، از مذهب سوء استفاده مي کردند. مسيحيت تحريف شده بود. يهوديت نيز تحريف شده بود. اساطير پاگانيستي(بت پرستي رومي) و دو خداگرايي و سه خدا گرايي گنوسيان و اهالي خاورميانه و جادوگرايي و شيطان گرايي مصر باستان و بت پرستي و چندگانه پرستي در اين دو دين الهي، نفوذ کرده بود و آنها را به انحراف کشانده بود.
ديگر کارايي الهي اين دو آئين، از بين رفته بود و اسلام براي هدايت همه افراد بشر آمده بود. بسياري از يهوديان و مسيحيان زاهد و عاقل، لباس مطهر اسلام را بر قامت انديشه خود پوشانده بودند و با افتخار در صف آهنين مسلمين بودند. اما سرمايه سالاران يهودي ومسيحي و دنياطلبان بودايي مغول دست در دست هم، جهان اسلام را محاصره کرده بودند. طبق اسناد تاريخي، مغولان که به آئين بوديسم تبتي درآمده بودند، در طول جنگ هاي صليبي، به اتحاد راهبردي با صليبيون اروپائي، رسيده بودند و با فرستادن نمايندگان ويژه به دربارهاي اروپائي، بنا داشتند در نقشه انهدام بناهاي اصلي اسلامي در فلسطين و شبه جزيره عربستان جامه عمل بپوشند.(2)
مغولان از سمت شرقِ جهان اسلام، حمله کردند و صليبيون حملات خود از سمت شام و مديترانه را شدت بخشيدند. اما مسلمانان جهادي و شهادت طلب، با ياد پيامبر عزتمندشان در برابر حملات تخريبي صليبيون و مغول ها مقاومت جانانه اي کردند و کعبه و بيت المقدس را از شر دشمنان توحيد و شرافت در امان داشتند، گرچه ضربات جبران ناپذيري به شهرهاي شمال و شرق و غرب جهان اسلام وارد شد.
صليبيون شکست خوردند و مغولان در تفکر اسلامي-شيعي هضم شدند و حکومت هاي مغول ايران و هند، به ترويج تشيع واسلام روي آوردند؛ اما صليبيون به فکر انتقام بودند. صليبيون در اين انديشه بودند که مکتب جديد سياسي-مذهبي با استفاده از مشترکات مسيحيت و يهوديت به وجود آورند تا بتوانند انسجامي ديگرباره و متشکل به اروپائيان بدهند و آنها را با انگيزه هاي دين هاي تحريف شده شان، به نبردي دوباره عليه مسلمين وادارند. انديشه تاسيس تصوف يهودي(کابالا/ قباله) از اينجا، در ذهن ثروت سالاران صليبي به وجود آمد. اواخر جنگ هاي صليبي، حوالي سال 1285م . کتاب زوهر(Ha- Zohar) نوشته شد و نقش مهمي در انسجام دنياگروان و صليبيون پيدا کرد.
در اين انديشه جديدالتاسيس، بارقه هايي از حقانيت آئين موسوي و عيسوي نيز اشراب شده بود تا توده هاي مسيحي و يهودي را به خود جذب کند و توان اقناعي بيشتري پيدا کند. اين مکتب جديد، التقاطي از مهرپرستي(ميترائيسم) و پاگانيسم و هلنيسم(یونان زدگی) و گنوسيسم(ثنویت) و جادوگري و علوم غريبه و خرافات و نفسانيات دنياگروانه اروپائيان صليبي بود. کم کم کاباليسم مسيحي نيز تاسيس شد و توده هاي مسيحي را نيز به خدمت اغراض مادي صليبيون درآورد. مخالفت هاي جدي متدينين با اين التقاط آشکار جديد، باعث شد که فرقههاي شواليهاي مخفي ايجاد شوند و انديشه کابالايي را در اروپا بسط دهند.(3) خداشناسی مشرکانه و وفور استفاده از نمادهای شيطانی و جادويي و وثنی، گواه اين ادعاست.
کاباليسم تاثير شگرفي در ايجاد رنسانس نيز داشت که متاسفانه تا کنون در علوم انساني مورد کاوش جدي قرار نگرفته است، شايد بدين دليل که پيوند علم و دانشگاه و قدرت در غرب معاصر با زرسالاري ديکتاتور مآبانه مجالي به اين بررسي هاي دقيق نداده است و پروپاگاند و تبيلغات ظاهراَ علمي، به جعل علوم دامن زده است و علم را در اختيار قدرت مندان، جهت داده است. بي شک، چنين است.
شايد بتوان مهم ترين انديشه هاي کاباليست ها را تسخير سرزمين موعود موهوم يهود و تشکيل حکومت آخرالزماني داوودي در آن و مقدمه سازي دولت جهاني يهود دانست. از همان سال ها، برنامه تخريب بيت المقدس و ساخت هيکل(معبد) سليمان در اين شهر مد نظر بوده است. چه غافلند، ناداناني که مي پندارند مشکل صليبيون معاصر با دولت جمهوري اسلامي بر سر قدس، دعواي جديد است! اين نبرد نور و ظلمت ريشه در تاريخ هزار ساله قدرت طلبي صهيون صفتان تاريخي و ماده گرايان مخفي کاباليست و آباي دنياپرستشان دارد. بي دليل نيست که رهبر حکيم انقلاب، هميشه بر تاريخ خواني و تحليل تاريخي داشتن تاکيد مي کنند تا فرزندان خويش را از خطر شبهات صهيوني مصون دارند. اي کاش نسل جديد ما بيشتر به تاريخ اسلام وغرب اهميت مي داد.
قرن 16 و17 و تاسيس بريتانيا و سپس غصب آمريکا و کشتار بزرگ سرخ پوستان و سياه پوستان توسط همان صليبيون دنياطلب، اوجي بود بر انديشه تاسيس دولتي آخرالزماني در سرزمين شير وعسل موهوم کتاب محرف يهوديان ومسيحيان. تاسيس مکاتب وهابيت و بهائيت و قاديانيه(احمديه) حوالي 150 سال پيش در خاورميانه بزرگ در راستاي تفرقه افکني بين مسلمين و زمينه سازي براي تاسيس اسرائيل بزرگ ارزيابي مي شود.(4)
با تاکيد قرآن کريم بر دشمن شناسي و يهودپژوهي، علماي بلاد مسلمين در طي قرون، متفطن بودند و از نفوذ بني يهودا در خاورميانه اسلامي جلوگيري مي کردند تا اينکه با تاسيس فراماسونري و روشنفکري بيمار در ميان مسلمين از حدود دويست و اندي سال پيش، برخي مسلمين به پستوي غفلت خزيدند و مشغول مدرنيته و ورزش غافلانه مدرن(5) و علوم پوزيتويستي(ماده گرايي افراطي) و رسانه هاي صهيوني شدند. تا اينکه پس از فروپاشي هندوستان اسلامي و توطئه عظيم جنگ جهاني اول و انهدام امپراطوري اسلامي عثمانی(6) و تسلط ديکتاتوري روشنفکري و بهائيت پهلوي بر ايران، زمينه هاي جدي تاسيس دولت صهيونيستي ايجاد شد.(7)
پس از جنگ مخرب دوم که برآورد مدرنيته بود و با هدف انهدام تمام قدرت هاي مخالف سران يهود و مسيحيت دنياطلب بود، دولت صهيونيستي تاسيس شد و انديشه تخريب جدي بيت المقدس روح تازه اي گرفت. اسطورههای بنیانگذار دولت اسرائیل همچون مظلومیت تاریخی یهود، سرزمین بدن مردم برای مردم بدون سرزمین، قوم برگزیده یهود، اسرائیل بزرگ به پایتختی بیت المقدس(اورشلیم)، سرزمین موعود، هولوکاست، نجات بخشی تمدن اومانیستی و دموکراسی لیبرال، بارها وبارها در رسانه های صهیونیستی شنیده شد و صدها و هزاران رمان وفیلم در این باره ساختند و مقدمات تخریب بیت المقدس و بنای اورشلیم جدید را در اذهان غافلان بنیان نهادند.(8)
بارها گروههاي افراطي يهودي و مسيحي صهيونيست، اقدام به آتش سوزي قدس شريف و اطراف آن کردند تا اينکه اکنون نيز با گسترش غفلت مسلمين، باز هم گرگ هاي وحشي صهيون، انديشه شيطاني خويش را در بوق و کرنا کرده اند که تا چند روز ديگر، روز موعود فرا خواهد رسيد و بناي معبد موهوم سليمان آغاز خواهد شد. در سال هاي اخير چندين کانال بزرگ و کوچک در ذيل ديوارها و حياط بيت المقدس شريف حفر کرده اند و کتابخانه و ستون هاي معبد موهوم خويش را در سايه غفلت مسلمين برافراشته اند و اکنون تصميمشان بر خرابي مسجد الاقصي جدي تر شده است.
آنان با تاکيد بر پيش گويي هاي خاخام هاي دنياپرست و پيشگويان اساطيري و روشهاي غيرعلمي و خرافی و متوهمانه خويش، مي خواهند در تبليغاتشان چنين جا بيندازند که اکنون روز موعود فرارسيده و بايد اين مسجد تخريب شود. تعطيلي رسانه اي مضر ابتداي سال نو شمسي در ايران و غفلت نسبي ايرانيان در اين ايام، فرصت مغتنمي براي صهيونيان مکّار است تا لااقل بخشي از نقشه خود را عملي کنند و متاسفانه چنين شد. تاسيس کنيسه جديدي در چند ده متري مسجدالاقصاي مسلمين با نام حوریا (الخراب) و گسترش حفاري هاي زيرزميني در ذيل ديوارهاي بيت المقدس، راه را براي آنان هموار کرده است و متاسفانه رسانه ها و مردم ما که در ايام استراحت زائد به سر مي برند، به هوش نيستند.
اما تنها نکته اي که مي تواند اين انسان نمايان بدتر از کفتار را از تصميمشان بر هدم خانه خدا باز دارد، هوشياري مسلمين و وحدت کلمه آنان است. بايد کوشيد که با برگزاري راهپيمايي هاي متعدد در اقصاي عالم اسلام خصوصا در بلاد شيعه، جلوي تصميم صهيونيان ايستاد و آنان را درسي آموخت که تا سالها فراموش نکنند. به نظر ميرسد راهکارهاي ذيل، مي تواند تا مدتي آنان را از اين تصميم منصرف کند:
1-اتحاد رسانه اي فرزندان انقلاب و آزادگي در سرتاسر عالم و بيدار کردن مسلمین از اين خواب غفلت.
2-پيام هاي بزرگان و منتفذين و گروه هاي اسلامي و ملي و دانشجويي بر حمايت از بيت المقدس شريف و مردم مظلوم غزه و کرانه باختري (بسي مايه تاسف است که جوانان مجاهد مصر و اردن و ترکيه و فلسطين وسوريه، در همين چند روز اخير، چندين تظاهرات در حمايت از قدس شريف در اين روزها به پا داشته اند و جوانان ايراني، در تعطيلات و غفلتِ تعويض سال هستيم! بدون تعارف براي ايراني با شرف، زشت است.)
3-سعي در کمک رساني موثر به گروههاي مقاومت و تشويق روحيه آنها براي اتداوم مبارزه و حفظ بيت المقدس.
4-تحرک جدي تر دولت و مقامات مجلس براي ايجاد زنجيره دولتي-مردمي در حمايت از قدس.
5-تلاش جدي رسانه ملي در اين روزها که حال و هواي عيد در حال کم رنگتر شدن است.
6-برگزاري راهپيماييهاي خودجوش مردمي در سراسر ايران و جهان اسلام با کمک هستههاي مقاومت.
7-اعلام جمعه همين هفته توسط شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي به عنوان روز خروش بر ضدصهيونيان و برگزاري راهپيمايي همگاني در سراسر کشور و بازتاب خوب آن در رسانه هاي بين المللي.
8-تهديدهاي جدي و برنامه ريزي جدي مانورهاي نظامي و اعلام آن براي انداختن رعب ترس در دل دشمن خبيثي که زباني جز زور نمي فهمد.
9-يادآوري واقعيت تاريخي اضمحلال شرک و کفر در برابر ايمان اسلامي و جهاد.
10- فشار بر حاميان منطقه اي صهيونيسم و وهابيت و بهائيت و فراماسونري و روشنفکري بيمار، که همواره بازوي صهيونيسم بوده است.
11- برجسته سازي انديشمندان ضد صهيونيسم و تجديدنظر طلبان تاريخي که در غرب مدعي آزادي زير فشارهاي تبعيد و زندان و جريمه هستند.
12- تقويت ارتباط با انديشمندان الهيات آزادي بخش و مسيحيان و يهوديان ضد صهيونيست با حفظ مباحث امنيتي و احتياط. تقويت بنيه هاي مالي وسياسي و اقتصادي و رواني هسته هاي مقاومت در سراسر جهان.
13-يافتن ريشه هاي جنايات تاريخي واقتصادي وسياسي واجتماعي صهيونيسم و افشاي آنها. همچنين کشف وافشاي شيوه هاي غفلت پراکني صهيونيسم و يافتن راهکارهاي جدي در مواجهه با آنها. مثلا برجسته سازي جنايات تمدن اومانيستي غرب در جنگ هاي آمريکا با ملل مختلف، فجايع غصب آمريکا و کشتار وسيع سرخ پوستان وسياه پوستان و کودتاهاي آمريکايي بر ضد ملل مختلف و ايرانيان در اقصاي عالم.
14-تداوم جدی بحث مهندسی فرهنگی و مدیریت شبکه تحقیقات و تولید علم، برای رهایی از شر سکولاریسم ودئیسم و علم فراماسون زده و یهودزده و دنیاگرا و پوزیتویستی، در تمام رشته های انسانی وطبیعی وفنی با تاکید بر مباحث تاریخ و فلسفه علم با تکیه بر میراث غنی قرآن و فلسفه و عرفان و تاریخ تمدن اسلامی. ایجاد هسته های مطالعاتی جدی در مباحث علم شناسی و دشمن پژوهی.
15- برگزاري کنفرانس ها و همايش هايي در رسوايي تمدن جنايتکار غربي و صهيوني معاصر، براي رسيدن به برنامه ريزي دقيق استراتژيک، براي طرح هاي جدي و عملي آتي وشيوه عملياتي کردن موثر آنها.
پی نوشت ها و منابع بیشتر برای مطالعه و تحقیق:
1-ر.ک: نگاهي نوبه جنگ هاي صليبي، عبدالحسين بينش، قم، پژوهشکده تحقيات اسلامي، نشر زمزم هدايت، چاپ اول،1386. همچنين روزهای سنوشت ساز در جنگهای صليبی، بسام العسلی، ترجمه عبدالحسين بينش، پژوهشکده تحقيات اسلامي، نشر زمزم هدايت، چاپ اول، 1386 .
2-شهبازي، عبدالله، زرسالاران يهودي وپارسي، استعمار بريتانيا وايران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، چاپ اول، 1377، ج1، صص 258-296. همچنين: نگاهي نوبه جنگ هاي صليبي، عبدالحسين بينش، قم، پژوهشکده تحقيات اسلامي، نشر زمزم هدايت، چاپ اول،1386، ص92.
3-فراماسونري جهاني، هارون يحيي(عدنان اکتار)، ترجمه دکتر سيد داوود مير ترابي، نشر المعي، چاپ اول، بهار 1385. همچنين شواليه های معبد، نصير صاحب خلق، نشر هلال و موسسه موعود.
4-ر.ک: عبدالظاهر، حسن عيسي، القاديانيه نشاتها و تطوراتها، کويت، دارالقلم للنشر والتوزيع، محرم 1400ه.ق و همچنين: قزويني، سيد محمد حسن، فرقه وهابي و پاسخ به شبهات آنها، ترجمه وتدوين علي دواني، تهران، نشر رهنمون، چاپ اول، 1382.
5-ر.ک: ورزش در غرب، اسماعيل شفيعي سروستاني، نشر هلال و موعود.
6-براندازي صهيونيستي در امپراطوري عثماني)، محسن فرسايي، نشر هلال،موسسه فرهنگي موعود عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف). چاپ اول، 1388، تهران.
7-ر.ک: ماجراهاي فلسطين واسرائيل، مجيد صفاتاج، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران. همچنين: يهود وصهيونيسم، تحليل عناصر قومي تاريخي وديني يک فاجعه، احمد کريميان، نشر بوستان کتاب، قم. همچنين: زعيتر، اکرم، سرگذشت فلسطين، ترجمه علي اکبر هاشمي رفسنجاني، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ چهارم، 1376ه.ش. همچنين: پژوهه صهيونيت، کتاب دوم، به کوشش محمد احمدي، نشر مرکز مطالعات فلسطين، چاپ اول، 1381.
8-اسطوره هاي بنيانگذار سياست اسرائيل، پروفسور روژه گارودي، ترجمه حميد رضا آژير و حميد رضا شيخي، موسسه فرهنگي انتشاراتي گوهرشاد، چاپ دوم، 1385ه.ش. همچنين اسطوره هاي صهيونيستي در سينما، محمد حسين فرج نژاد، نشر هلال(موسسه موعود) و مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا وسيما، چاپ اول، 1388، تهران. همچنين: سينما و افسانه سازان هولوکاست، سيد ابوالحسن علوي طباطبايي، نشر کيهان. همچنين: صهيونيسم و نقد تاريخ نگاري معاصر غرب، محمد امير شيخ نوري، نشر پژوهش گاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، 1388.
این تحلیل در رجانیوز: http://www.rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=46916
- بازدید: 0