بازی زندگی

هادی احمدی

برنامه ریزی یعنی اینکه بدانیم بازی زندگی شروع شده و ما باید نقشمان را خوب ایفا کنیم تا از بازی حذف نشویم. زندگی بدون برنامه و نظم مانند بازی فوتبالی است که نه تعداد بازیکنهایش معلوم است، نه محدوده زمین مشخص است و نه یار و هم‌تیمی از حریف شناخته می‌شود. برنامه داشتن این نیست که انسان زندگی خود را محدود کند، بلکه باید محدوده زندگی خود را مشخص کند. وقتی محدوده زندگی مشخص نباشد، هر کجا که ایستاده باشیم را می‌توان زمین بازی فرض کرد. حال آنکه بازی فقط در محدوده خط سفید است و بیرون از آن یعنی زندگی «اوت» شده است. برنامه ریزی یعنی اینکه می‌دانیم که باید برای فلان کار وقت بگذاریم نه اینکه وقتمان را همه جا بگذاریم. برنامه ریزی یعنی کسی را باید به عنوان یار هم تیمی انتخاب کنیم که ما را در رسیدن به  هدف کمک کند نه اینکه راهزن وقتمان باشد. برنامه ریزی یعنی بدانیم بعضی دوستان را باید تعویض کرد و شاید بعضی را باید از بازی حذف کرد. و در پایان و انتهای هر روز، هر هفته و هر ماه به عنوان داوری عادل، خطاهای خودمان را سوت بزنیم، برای اشتباهات بزرگ و بد جریمه‌ای زرد و قرمز در نظر بگیریم و بدانیم که برای رهایی از این خطاها و اشتباهات باید با یک مربی کاربلد مشورت کنیم.

مجله خانه خوبان، شماره 105.