آثار معنوی روزه

ماه مبارک رمضان، ماه خدا و خودداری از مهمترین لذت های حلال است. امساک و پرهیز از خوردنی ها و آشامیدنی ها حداقل مرتبه روزه داری محسوب می شود. برای این عبادت شریف اثار متعدد جسمی و روحی برشمرده اند که در این فرصت به اثار معنوی روزه می پردازیم تا به حکمت تشریع این عبادت عظیم بیشتر پی ببریم.

هادی قطبی (منبع: مجله خانه خوبان)

 

آرامش درونی

نکته ای که بسیاری از ما آن را تجربه کرده ایم، احساسی است که بعد از چند روز روزه داری، هنگام لحظات افطار و سحر به انسان دست می دهد؛ دلتنگی خاصی که نشان از آرامش درونی است. همانکه امام باقر(ع) فرمود: «روزه و حج، موجب آرامش دلهاست.»(1)

مقام یقین

در روایتی از امام علی(ع) آمده که وقتی پیامبر(ص)در سفر معراج از خداوند درباره اثار روزه سوال نمود، چنین پاسخ آمد: «روزه، حکمت به ارث می نهد و حکمت، معرفت و معرفت، یقین و چون بنده به یقین رسد، دیگر برایش اهمیتی ندارد که چگونه شب و روز خود را بگذراند؛ به سختی یا به آسانی». (2)

تثبیت اخلاص

اثر دیگر روزه داری، تثبیت اخلاص است. چراکه روزه ذاتا عبادتی مخفی است و قابلیت ریا ندارد (مگر آنکه خود شخص افشا کند)، و به مرور زمان موجب صفغای درونی می شود. عبادتی است که کسی جز خداوند از آن باخبر نیست. ترک خوردن و آشامیدن و سایر لذت ها، خود به خود نشان دهنده روزه داری نیست. چراکه ممکن است شخص به واسطه بیماری یا بی اشتهایی، از خوردن و آشامیدن امساک کند.  علاوه بر آنکه کمتر پیش می آید که شخص از صبح تا غروب همراه شخص روزه دار باشد. به همین دلیل این عبادت به اخلاص نزدیک تر است. کسی که یک ماه روزه می گیرد، یعنی یک ماه اخلاص دارد و همین مساله موجب تثبیت اخلاص در انسان است؛ و حضرت فاطمه(س) در خطبه فدکیه فرمود: « ِ وَ الصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاص‏؛خداوند روزه را برای استواری و تثبیت اخلاص بندگان واجب ساخت». (3)

پاداش بی بدیل

پاداش خدایی، نیز از آثار و نتایج روزه ذکر شده است. باطن روزه، انسان را به لقای الهی می کشاند.

در روایت شریف آمده است: «روزه، از آنِ من است و من خود پاداش آن را میدهم».(4)

یادآوری قیامت

یاد معاد و سختی های روز قیامت، عاملی مهم برای بازداشتن انسان از سرکشی است. از جمله اموری که باعث یادآوری آن روز عظیم است، روزه داری است. در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: «اگر بپرسند روزه چرا واجب شده، پاسخ آن است که درد گرسنگی و تشنگی را بدانند و از این راه به فقر و بی زاد و توشگی آخرت پی ببرند».(5)

همدردی با گرسنگان

از ویژگی های این عالم، تفاوت میان انسان ها در سطوح مختلف به خصوص در ثروت و غنا و نیز سیری و گرسنگی است. و برای آنکه مسلمانان اندکی در زمینه محرومیت ها به گرسنگان شبیه شوند، واحساس آنان را دریابند، به روزه داری فرمان داده شدند. در روایت شریفی از امام صادق(ع) از علت روزه سوال شد، آن حضرت فرمود: «اما علت روزه، بدان سبب است که فقیر و غنی در یک سطح شوند. زیرا غنی هرگاه چیزی بخواهد، تاوانایی آن را دارد. پس خداوند عز و جل به این وسیله خواست بین بندگانش برابری ایجاد کند و حس گرسنگی و درد را به غنی بچشاند تا دلش بر ضعیفان به رحم آید و بر انسان گرسنه مهربانی کند».(6)

احساس حقارت در برابر حق

روزه باعث اذیت و آزار به سبب گرسنگی و تشنگی است. و علاوه بر آنکه موجب قدردانی از نعمت هایی است که در روزهای دیگر بهره مند بوده و نسبت به آن غفلت ورزیده، اکنون با روزه داری، توجه خود را به خالق و رازق خویش بیشتر نموده و احساس فقر و بی نیازی خود را با مراجعه به خداوند تقویت می کند. در روایت شریف درباره علت تشریع روزه، آمده است: «برای اینکه بر اثر ناراحتی که از گرنگس و تنشنگی برای روزه دار پیش آمده است، فروتنی و کوچکی کند و نیاز نشان دهد تا اجر ببرد».(7)

مانع طغیان نفس

نفس همان است که اگر صد پیامبر را بکشی، باز هم می گویی هست بکشیم؟ نفس جلوه کند انسان شمر و هیتلر می شود. اینها آدم بودند ولی.... و گفته اند نفس را با روزه بشکنید. اگر شهوت غلبه کرد، روزه بگیر! و خدا این آتش را خاموش می کند و شاید اینکه گفته اند: «روزه سپر آتش است» چه بسا،  آتش نفس هم باشد.

وقتی انسان با روزه داری خود را در برابر خواهش نفسانی و انجام حلال ترین لذت ها (خوردن و آشامیدن) منع می کند، به طور طبیعی از انجام محرمات نیز باز می ماند. «بر شما باد به روزه گرفتن که رها(شهوت) را می برد و سرمستی را می برد». (8) به ویژه آنکه روزه دار واقعی را کسی دانسته اند که چشم و گوش و زبان و دست و پایش نیز روزه باشند و دچار محرمات نشوند: «هرگاه روزه گرفتی، باید گوش و چشم و مو و پوست و همه اعضایت روزه بگیرد. نباید روز روزه داری ات، مانند روزهای دیگر باشد». (9)

نقل است که پیامبر خدا(ص) شنید که زنی به کنیزش ناسزا می گفت، در حالی که روزه دار بود. پیامبر او را به طعام دعوت نمود، و آن زن گفتک من روزه ام! حضرت فرمود: چگونه روزه ای و حال آنکه به کنیز خود دشنام می دهی؟ ...چه اندکند روزه داران و چه بسیارند گرسنگان».(10)

بنابراین این عبادت، یکی از بزرگترین موانع طغیان نفس به شمار می رود. همچنانکه در روایت شریف امام رضا(ع) در بیان حکمت روزه چنین آمده است: «-  روزه داری – باعث جلوگیری از طغیان شهوات و هواها و این که موجب عبرت و موعظه ای باشد برای آنها در این دنیا و تمرینی باشد برای انجام تکالیف آنها».(11)

از نگاه ائمه معصومین(ع)، آزادی حقیقی، در آزادی از نفس و خواهش های نفسانی است. « مَنْ تَرَكَ الشَّهَوَاتِ كَانَ حُرّاً»(12)

آزاد شدن از دشمن درونی، آزادی حقیقی است. هر اندازه انسان در بند خواهش های دل باشد، به همان اندازه اسیر است. چراکه انسان به هر اندازه از نفسانیت آزاد و رها باشد، به خدا نزدیک تر است. و روزه که خود مانع لذت بردن از حلالهای الهی است به فرمان الهی است، اجازه جولان نفس نمی دهد و به خواسته هایش پاسخ نمی دهد. آیت الله جوادی آملی از مرحوم شیخ محمد حسن نجفی(ره) نقل می کند که فرموده اند: «در فضیلت روزه گرفتن همین بس که انسان از نظر ترک بسیاری از کارها، شبیه فرشته می شود. به همان اندازه که انسان از فکر شکم رها شود، به فرشته شدن نزدیک می گردد». (13)

ماه رمضان در واقع ماه آزادی از شهوات و گناهان است. هر روز که می گذرد یک بند از بندهای دور خود تنیده باز می شود. از همین رو گفته اند: روزه دار واقعی کسی است که اعضا و جوارحش هم روزه باشند. تا برکات روزه شامل فرد شود. حضرت زهرا(س) نیز فرمود: «اگر روزه دار، زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه کار می آید؟»

و این خودداری نه تنها از صبح تا غروب، بلکه در طول ماه مبارک باید رعایت شود که در خطبه شعبانیه پیامبر(ص) نیز تصریح شده است: «زبانتان را حفظ کنید و چشمان و گوشهایتان را غیر حلال، بازدارید». (14) و در پایان خطبه، امیرالمومنین(ع) برخاست و فرمود: «بهترین اعمال در این ماهد چیست؟» پیامبر(ص) پاسخ فرمود: «بهترین عمل در این ماه، پارسایی و اجتناب از محرمات خداست».(15)

و گرسنگی و روزه ظاهری، از مهمترین گامها برای ترک محرمات و ترک شهوات و مقدمه ای برای روزه داری خواص است.

 

پی نوشت ها:

1. الصِّيَامُ وَ الْحَجُّ تَسْكِينُ الْقُلُوب‏؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، موسسه الوفا، بی چا، 1404ق ،ج75، ص182.

2. قَالَ يَا رَبِّ وَ مَا مِيرَاثُ الصَّوْمِ قَالَ الصَّوْمُ يُورِثُ الحِكْمَةَ وَ الحِكْمَةُ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ الْمَعْرِفَةُ تُورِثُ الْيَقِينَ فَإِذَا اسْتَيْقَنَ الْعَبْدُ لَا يُبَالِي كَيْفَ أَصْبَحَ بِعُسْرٍ أَمْ بِيُسْر. بحارالأنوار، ج74 ،ص26.

3. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، قم، موسسه آل البیت، بی چا، 1409ق ،ج1 ص22.

4. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي عَلَيْهِ؛ الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی چا، 1365، ج4، ص63.

5. فَإِنْ قَالَ فَلِمَ أُمِرُوا بِالصَّوْمِ قِيلَ لِكَيْ يَعْرِفُوا أَلَمَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ فَيَسْتَدِلُّوا عَلَى فَقْرِ الْآخِرَةِ ؛ بحار الانوار، ج93، ص369.

6. أَمَّا الْعِلَّةُ فِي الصِّيَامِ لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ وَ ذَلِكَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ وَ يَرْحَمَ الْجَائِعَ ؛ بحار الانوار، ج93، ص371.

7.  وَ لِيَكُونَ الصَّائِمُ خَاشِعاً ذَلِيلًا مُسْتَكِيناً مَأْجُوراً مُحْتَسِباً عَارِفاً صَابِراً لِمَا أَصَابَهُ مِنَ الْجُوعِ وَ الْعَطَشِ ؛ بحار الانوار، ج93،ص369.

8. عَلَیکُم بِالصُّومِ فَاِنَّهُ مَحسَمَهٌ  لِلعُرُوقِ وَ مَذهَبَهٌ لِلاَشَرِ.کنزل العمال، ح23610.

9. إِذَا صُمْتَ فَلْيَصُمْ سَمْعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعْرُكَ وَ جِلْدُكَ وَ عَدَّدَ أَشْيَاءَ غَيْرَ هَذَا وَ قَالَ لَا يَكُونُ يَوْمُ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ. الكافی، ج 4،ص87.

10. سَمِعَ رَسُولُ اللَّهِ ص امْرَأَةً تُسَابُّ جَارِيَةً لَهَا وَ هِيَ صَائِمَةٌ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِطَعَامٍ فَقَالَ لَهَا كُلِي فَقَالَتْ أَنَا صَائِمَةٌ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ كَيْفَ تَكُونِينَ صَائِمَةً وَ قَدْ سَبَبْتِ جَارِيَتَكِ إِنَّ الصَّوْمَ لَيْسَ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِكِ حِجَاباً عَنْ سِوَاهُمَا مِنَ الْفَوَاحِشِ مِنَ الْفِعْلِ وَ الْقَوْلِ يُفَطِّرُ الصَّائِمَ مَا أَقَلَّ الصُّوَّامَ وَ أَكْثَرَ الْجُوَّاعَ. بحارالأنوار،ج93 ،ص292.

11. فَيَسْتَوْجِبَ الثَّوَابَ مَعَ مَا فِيهِ مِنَ الِانْكِسَارِ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ لِيَكُونَ ذَلِكَ وَاعِظاً لَهُمْ فِي الْعَاجِلِ وَ رَائِضاً لَهُمْ عَلَى أَدَاءِ مَا كَلَّفَهُمْ؛ بحار الانوار، ج93، ص370.

12. بحار الانوار، ج74، ص238.

13. حکمت عبادات، عبد الله جوادی آملی، قم، اسراء، چاپ پنجم، 1381، ص170.

14. احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ وَ عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُم؛ بحارالأنوار، ج93، ص356.

15. يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ ؛ بحارالانوار ج93 ص396.